مراحل رشد یک استارتاپ:
هر استارتاپ دارای مراحل استاندارد رشد و گسترش می باشد که بصورت اجمالی در زیر به آنها اشاره می گردد.
مرحله اول: ایده پردازی
اولین مرحله برای یک استارتاپ داشتن یک ایده ناب می باشد . در این مرحله یک ایده برای ایجاد یک کسب و کار نو متولد می شود که باید برای تقویت و پختهتر شدن از فیلترهای زیادی باید عبور کند. مهمترین نکتهای که باید در این مرحله برای سنجش و ارزیابی ایده درنظر گرفت این است که آن ایده در برهه زمانی مطرح شده، تا چه میزان ضروری و حیاتی است و به رفع چه مشکل یا کمبودی میپردازد.
یکی از راههای سنجش جذابیت ایده، ارزیابی کسبوکارهای مشابه آن است. هر چقدر حوزهای که استارت آپ شما در فعال است، پرسود باشند، احتمال موفقیت استارت آپ شما افزایش مییابد.
برای تقویت و پروراندن ایده خود میتوانید از نظرات دیگران نیز استفاده کنید. این افراد میتوانند شامل آشنایان ، خانواده، همکاران، شرکای تجاری و از همه مهم تر کارشناسان متخصص در حوزه مربوطه باشند.
استفاده از تجربیات دیگر اشخاص و مجموعه هایی که در حوزه انتخابی شما فعال هستند بسیار کار ساز خواهد بود.
موفقیت کسب و کاری که در آن قدم گذاشته اید به عواملی ازجمله تواناییهای ایده پرداز در تغییر و بهبود آن، شناسایی و ارزیابی بازار هدف و از همه مهمتر به تیم اجرایی آن، وابسته است.
معمولاً در این مرحله تیم اجرایی شامل یک تا سه نفر است که هر یک با توجه به تخصص و دانش خود، به تقویت و رشد ایده و محصول از آن میپردازند.
مهم ترین نکته در مورد ارزیابی بازار هدف این است که میزان جذابیت ایده خود را برای مصرف کنندگان و سرمایه گذاران بالقوه سنجش کنید. توانایی یک استارت آپ در جلب سرمایه گذاران و تامین مالی آن از اصلیترین مواردی است که باید در نظر گرفته شود. زیرا چرخه حیات یک استارت آپ در مراحل بعدی، با توجه به این امر ادامه مییابد.
این مرحله درواقع مرحلهای است که اجرایی بودن ایده بررسی شده و هر آنچه برای موفقیت کسبوکار مربوطه لازم است ، در نظرگرفته میشود.
از جمله موسساتی که در این مرحله می توانند به استارت آپها کمک نمایند، شتاب دهنده ها هستند.
شتاب دهندهها موسساتی هستند که ساختاری منسجم داشته و بهمنظور حمایت از استارت آپ ها و با هدف کمک به توسعه کسبوکار و آموزش و منتورینگ اعضای تیم آن فعالیت میکنند.
مرحله دوم: استارت آپ (تولید محصول)
پس از آن که ایده موردنظر از فیلترهای اولیه عبور کرد، بررسی آن از همه جوانب انجام گرفت و تا جای ممکن نقاط ضعف برطرف شد، زمان آن میرسد که خدمت و محصول مورد نظر در بخش کوچکی از بازار هدف وارد شده و مقبولیت خود را در این بازار به اثبات برساند.
این مرحله یکی از مراحل پرریسک حیات استارت آپ به شمار میرود. عموماً خطا کردن در این مرحله تأثیر زیادی روی آینده کسبوکار خواهد داشت و شاید یکی از دلایل اصلی شکست خوردن استارت آپ ها در ۵ سال ابتدایی فعالیت، تصمیمهای اشتباه در این مرحله باشد.
سازگاری محصول با نیاز مشتریان در این مرحله بسیار مهم است و زمان زیادی صرف سازگار کردن محصول یا خدمات براساس اولین بازخوردها از اولین مشتریان کسبوکار میشود.
ایده مورد نظر در این مرحله ممکن است دستخوش تغییر فراوانی شود و حتی صاحبان ایده را دچار سردرگمی نماید. درنتیجه انعطاف و سرعت تغییر در محصول موردنظر در عملکرد تیم اجرایی بسیار اهمیت پیدا میکند.
در این مرحله کارآفرینان همواره باید هوشیار باشند تا تجارتشان از مسیر درست منحرف نشود.
استارت آپها با بررسی رقیبان خود میتوانند آینده خود و جامعه هدف محصول خود را بهتر رصد کرده و استراتژی درستی بر اساس شرایط موجود انتخاب نمایند. بهمنظور انتخاب استراتژی درست، میتوانید یکی از بهترین رقبای خود را الگو قرار داده و با توجه به عملکرد آن، مسیر درست را انتخاب کنید.
استارت آپ هایی که در این مرحله قرار گرفتهاند به مسیر درآمدزایی خود وارد شدهاند و در ابتدای راه سودآوریاند. اما اغلب سهم بازارشان کوچک است و به همین دلیل مهمترین هدف استراتژی آنها، رشد سهم از بازار و افزایش مصرفکنندگان محصول است.
سرمایه گذاران استارت آپها در مرحله “Seed Funding” معمولاً دوستان، خانواده و سرمایه گذاران خردی هستند که به اغلب به منظور حمایت معنوی کسب وکار، در آن سرمایه گذاری مینمایند.در مرحله “Early Stage” و “Later Stage” سرمایه گذارانی مثل شرکتهای خطرپذیر در تامین مالی استارت آپها مشارکت مینمایند.
مرحله سوم: رشد ، ثبات و تست های اولیه
در این مرحله کسبوکار دارای یک درآمد ثابت و معین است، جایگاه خود را در بین مصرفکنندگان و بازار هدف تثبیت کرده و محصولات ارائه شده توسط آن مشتریان پروپاقرص خود را یافته است. این درآمد معین و ثابت به صاحبان کسبوکار کمک میکند تا هزینههای جاری خود را پوشش دهند. و همواره به دنبال بهبود آرام اما پیوسته درآمدهای خودباشند. بزرگترین چالش کارآفرینان در این مرحله علاوه بر توجه به نیازهای کسبوکار جاری، تنظیم سیاستهای جدید برای افزایش درآمد و توسعه تجارت است. از دیگر چالشهای این مرحله، مدیریت درآمد، افزایش درآمد، افزایش تعداد نیروی انسانی و رقابت با سایر رقبا در بازار است. برای سپری شدن این مرحله با موفقیت، به نیروی انسانی باهوش و متخصص نیاز است،تا توانایی شرکت در حوزههای مختلف افزایش یابد. بنابراین بسیاری از مؤسسان کسبوکارهای موفق، زمان زیادی را صرف استخدام نیروی انسانی و انتخاب بهترین آنها خواهند کرد.
در این مرحله صاحبان ایده که اکنون صاحبان کسبوکار به شمار میآیند، باید نسبت به جایگاه مدیریت و ریاست شرکت بیشتر واقف شوند بهعنوان یک مدیر کسبوکار بهتدریج مسئولیتهای اجرایی خود را که قبل از رشد استارت آپ عهدهدار آنها بودهاند، کاهش داده و به نیروی انسانی محول سازد. وظیفه اصلی یک مدیر ایجاد نظم و انسجام بین گروهها و هماهنگ کردن تیمها برای حصول به هدف مشخص است. از طرفی برقراری و ایجاد ارتباط صحیح بین تیمهای یک فعال در بخشهای مختلف شرکت از وظایف اصلی او محسوب میشود.
مرحله چهارم: گسترش و توسعه یا تجاری سازی
در این مرحله تجارت موردنظر دارای یک مدل کسبوکار مشخص و تعریف شده است و همه تیم در جایگاه درست خود قرار گرفته و فرآیندهای کاری در زمان اجرا، روتین خاص خود را دنبال میکنند. . مدیران میانی، مدیریت تیمها و نظارت بر اجرای پروژهها را برعهده دارند و استارت آپ شما که اکنون تبدیل به یک تجارت و شرکت معتبر تبدیل شده، در صنعت حضور جدی خواهد داشت.
در این مرحله ممکن است صاحبان کسبوکار به فکر گسترش تجارت خود در نواحی دیگر جغرافیایی باشند و بخواهند محصول یا خدمات خود را در در اختیار جامعهای بزرگتر از کاربران و مصرفکنندگان قرار دهند. تجارتها در این مرحله اغلب رشد سریع در درآمد و همچنین جریان نقدی دارند و پروژههای خود را طبق یک برنامه منسجم و مشخص به پیش میرانند. در تجارت یک اصلی وجود دارد و آن اصل این است که: اگر در درآمدزایی حرکت تو روبهجلو و همراه با پیشرفت نباشد، درواقع یک در کسبوکار خود دچار عقب گرد شدهای. حتی اگر ثبات در جایگاه خود را حفظ کرده باشی. .
به بیان دیگر اگر تجارت شما همواره در مسیر رشد و توسعه نباشد بهاحتمال زیاد در میان رقبا و مخاطبان خود، غافلگیر خواهد شد.
البته این مسئله وجه دیگری هم دارد. رشد و گسترش بیشازحد و بدون در نظر گرفتن خطرهای موجود، میتواند هر کسبوکاری را به سمت شکست سوق دهد. این عبارت به این معنی نیست که برای استارت آپ خود، اهداف بزرگ درنظر نگیریم، بلکه به این معنی است که باید همواره سعی کنیم نگاه واقعبینانهای نسبت به منابع، هزینه و میزان توانایی خود داشته باشیم و نرخ رشد بازده خود را با توجه به منابع موجود بسنجیم.
در واقع هیچگاه نمیتوان به طور قطع آینده یک کسبوکار را پیشبینی کرد، اما میتوان برای خود اهداف قابل دستیابی را درنظر گرفت و به منظور رسیدن به آنها از هیچ تلاشی دریغ نکرد. در تعیین اهداف توسعهای می بایست به این نکته توجه داشت که چگونه گسترش و رشد ما، در ارائه خدمات و سرویسها به مشتریان بالفعل بهبود ایجاد میکند و چه ارزش افزودهای برای مشتریان بالقوه ایجاد خواهد کرد.
تجارتهای بسیاری به علت جسارت بیشازحد با شکست مواجه شدهاند درنتیجه همیشه باید بهاندازهای ریسک کرد که امنیت و پایداری مدل درآمدی شرکت به خطر نیفتد.
همواره باید به خاطر داشت داشتن یک طرح کسبوکار (Business model) بدون شک مزیتی مهم محسوب میشود. اما با استفاده از یک مدل کسبوکار واحد نمیتوان در بازارهای متنوع و مختلف موفق بود. درنتیجه اگر با استفاده از مدل کسب وکار فعلی خود در یک بازار موفقیت کسب کردهاید، اقبال استراتژی شما در بازارهای دیگر تضمین شده نیست و هر بازار با توجه به شرایط خود نیازمند طرح کسبوکاری بخصوص است.
گروه انفورماتیک آرکاوب
مرحله پنجم: بلوغ تجارت و خروج
تجارت پس از گذر از مرحله چهارم، به یک سود مشخص و پایدار سالیانه رسیده است.
در این مرحله دستهای از شرکتها در یک نقطه از پیشرفت خود متوقف شده و غرق در وضعیت فعلی خود، از پیشرفت دست می کشند.
در مقطه مقابل آنها شرکتهایی هستند که همواره در حال تغییر وسازگاری خود با پارامترهای صنعت و جامعه هدف خود هستند و می کوشند با داشتن انعطاف و چابکی لازم، پیشرفت خود را حفظ نمایند.
در این مرحله کارآفرینان با دو انتخاب مواجه میشوند:
- گسترش بیشتر کسبوکار
- خروج از کسبوکار
در صورت تمایل به گسترش بیشتر باید به این سؤالات پاسخ داد
- آیا کسبوکار میتواند رشد بیشتری را پشت سر بگذارد؟
- آیا فرصت کافی برای توسعه وجود دارد؟
- آیا کسبوکار فعلی بهاندازه کافی پایدار است که در صورت عدم موفقیت در رشد بیشتر، به بدنه کسبوکار صدمهای وارد نشود؟
در صورت خروج کارآفرینان اولیه از کسبوکار، صاحبان تجارت و مدیران آن جایگزین میشوند و مدیرانی میآیند که برای توسعه بیشتر شرکت و چالشهای جدید آماده و انرژی بیشتری برای مواجه با دشواریهای تغییرداشته باشند.